پخش زنده
امروز: -
چهل غروب غم بار از بدرود کاروان عشق میگذرد تا پس از یک اربعین فراق، با بوى خون در مشام و آبله در پا، به میعادگاه عشقشان برسند و با دیدگانی خونبار از قصه تلخ غصه هایشان بگویند.

به گزارش خبرگزاری صدا وسیما،مرکز اصفهان؛ اربعین، از دل شکستگی های شیرزنی می گوید که چهل منزل قدم به قدم همدم و همراه یتیمان بود و مقابل زخم زبان ها و تازیانه های بی رحمانه دشمن خم به ابرو نیاورد.
اربعین را باید از سوز دل سرود.
باید از زبان زینب سرود، از زبان پیام رسان کربلا؛آری زینب جان،
چهل روز همنشینت بغض و اشک و آه بود اما با آیه های صبر این همنشین تلخ را تحمل کردی!
ای عالمه بی معلم! حالا که پس از یک اربعین رنج اسارت به میعادگاه عشق پا گذاشته ای،بوی خون حسین مظلومت را لابه لای خاک های گرم کربلا استشمام می کنی!
ای مادر مصیبت ها! صدای غمگین این خاک سرخ را می شنوی که تحمل آمیخته شدن اشک هایت را با قلب اندوهگینش ندارد و می بینی بغض تلخ آب فرات را که تا قیامت مجرم بی گناه ماجرای کربلاست.
ای دختر زمزم و صفا! تو مبعوث شدی تا رسالت عاشورا را زنده نگاه داری و به گوش همگان پیام جهانی واقعه کربلا را برسانی و اینجا کربلاست به برادرت بگو چه قهرمانانه این کوله بار سنگین رسالت را به سر منزل مقصود رساندی.
ای دختر مکه و منا! امروز از چهل وادی عشق بگو، از رنج نامه کاروان اسیران بگو ! از زمزمه های غریبانه طفلکی سه ساله در خرابه ای بی نام و نشان بگو !
ای دختر خورشیدهای فروزان! امروز از سقای تشنه کامی بگو که تاریخ او را به «هیهات مناالذلّه» می شناسد،آن ماه بنی هاشمی که در مقابل ولایت امام حسین(ع) زانوی ادب بر زمین گذاشت.
زینب! اینجا کربلاست و تو پس از یک اربعین، دوباره تصویر خونین ظهر کربلا را مرور می کنی؛ آنگاه که حسینت نوزاد شش ماهه اش را بر روی دست گرفت و دشمن سنگدل، سفیدی گلوی آخرین سربازش را نشانه گرفت.
و نگاه می کنی حالا چقدر این دشت بلا آرامِ آرام است نه عمر سعدی، نه شمری، نه حرمله ای، نه سپاهی، نه سنانی و نه خیمه های سوخته ای؛ اما نگاه تو ناآرام و بی قرار در غبارِ بی امانِ نبردِ خونینِ عاشورا جامانده است.
ای دختر روشنایی دین و آیین! اینجا کربلاست و تمام وجود تو این خاک غریب را می شناسد؛آن زمان که شمر ملعون خنجر کینه اش را با قساوت بر گلوی برادرت فرو برد و تو غریبانه با اشک و آه بر روی همین خاک سر نهادی و نوای دلتنگی سردادی؛ اما این آغاز تلاوت آیه های صبر و شکیبایی تو بود.
تو با صبر پیامبرگونه ات، کاروان اسیران را راهنما بودی و در کوفه و شام با خطبه های آتشینت نقشه های شیطانی دشمنان را نقش بر آب نمودی و با خورشید کلامت سیاهی قلب های مردم جاهل ساده لوح را روشن کردی!
ای دختر نبا عظیم! مسجد کوفه شهادت می دهد بر قامت استوار و خطبه های روشنگرانه علی وارت! آن زمان که به یاد مردمِ فراموش کارِ کوفه انداختی که این کاروان، خاندان بیت پیامبرند نه اسیرانی بی نام و نشان.
ای دختر ولی خدا، تو با سخنان آتشین و خروش زهرایی ات شوکت دروغین کاخ یزید را فرو ریختی و در مجلس ابن زیاد چه زیبا پاسخش را دادی که «ما رایت الاجمیلا»!
زینب جان! حالا یک کاروان دل در مدینه منتظر تو و همراهانت هستند تا برایشان از امام شهید(ع) و علی اکبر و علی اصغر و عباس و عون و جعفر بگویی! از فرزندان شهیدت بگویی! از کودکان مسلم و از سه ساله ای جامانده در خرابه شام بگویی، برایشان از آب بگویی و از عطش، از تازیانه بگویی و از زخم زبان ها، از صبر بگویی و از پیروزی خون بر شمشیر!
ای بانوی شجاع! تو به همراه قافله عشقت در این چهل روز ، عاشورا را به کمال رساندید و اربعین با پایان دادن به اقتدار بیداد، پیروزمندانه و عزتمندانه به دیدار امام حسین(ع) و یاران شهیدش شتافتید!
زینب جان! اربعین حسین تو پایانی بود بر جهالت،حیرت و ضلالتِ ویرانگر و ایمانسوز و پایانی بود بر سردرگمی،گیجی و گمراهی مردمان ظاهر بین!
و اکنون ما نیز هم قدم با گام های تو و کاروان همراهت! هم گام با قدم های جابرو عطیه، سفر به این وادی عشق می نهیم و میثاقی دوباره با حسینت و حرکت حق طلبانه و عدالت خواهانه او می بندیم.
زینب جان! امروز اگر جسم ما در سرزمین مقدس کربلا گام بر نمی دارد اما با حضور جان در کربلا نام زیبای امام حسین را زمزمه می کنیم و از سرور شهیدان می خواهیم با کربلا و کربلایی بمانیم.
زینب جان ما هم امروز همراه با تو می گرییم بر روزهایی که خورشید ولایت بر فراز نیزه های جهل بود و دشمنان با طعنه و کنایه سرود شادی سر می دادند.
بانوی صبور صحرای کربلا! ما اربعین را روز برائت از سلطه ستم و بیعتی دوباره با عاشورا می دانیم بیعتی محکم با ولایت و عهدی پابرجا برای شهادت در راه حق.
ما اربعین را فرصتی برای سردادن فریاد رسای ظلم ستیزی می دانیم و امروز با تو که احیاگر امر به معروف و نهی از منکر و نگهبان ارزش های علوی بودی هم آوا می شویم و نوای یا لیتنا کنا معک سر می دهیم...(نگارنده:مرضیه قاسمی)